ترنمترنم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

تـرنــــــم کوچولـــــو

برگشت از مشهد

عزیزم اینجا تو راه برگشت از مشهد بودیم  این مسافرت خیلی خوش گذشت بهمون هم یه ما هم به شما،بعد یه مدت واقعا هممون به یه تنوع و مسافرت نیاز داشتیم دست مامان جون زینب و بابی امیرم درد نکنه که ترتیب این سفر و دادن تا ما هم همراهشون باشیم وقتی که رسیدیم مشهد خیلی شلوغ بود بابا حمیدو بابای من ماشینارو تو یه پارکینگ پارک کردن و بعد رفتن سری دنبال یه هتل خدارو شکر زود گیر اوردن یه جای خوبی بود بعد رفتیم و بعد یکم استراحت و دوش گرفتن و شام خوردن چون دیر وقت بود هممون استراحت کردیم تا صبح رفتیم همهگی حرم خیلی قشنگ بود مثل همیشه هم شلوغ مامان شمارو بردم داخل حرم تا زیارت کنیم دو تایی دخترم مشهدی شد اما انقد که شلوغ بود جلو نبردمت اما...
1 ارديبهشت 1392

عید 92

عسل مامان اینجا خونه ی خاله جون فائزه است و شما هم بغل خاله ای بازم عکس هست واسه عید امسال حتما در اینده میزارم مامانی برات گل خوش بوی من ...
1 ارديبهشت 1392

فرشته کوچولوی من

زندگیم عاشق این عکستم  اخه مثل فرشته هایی   خدا جونم ممنون بابت این هدیه ای که به ما دادی..... ترنمم مامانی و بابایی خیل دوستت داریم یکی یدونه ی قلبمون شمایید عشق من ...
1 ارديبهشت 1392

خونه ی خاله

کوچولوی من هر وقت بخوام عکس بگیرم سر حال باشی خودت نگاه میکنی به دوربین مثل حالا       فندق مامانی اومده بودیم خونه خاله فائزه و یه 2 روزی اونجا بودیم خیلی خوب بود شما هم تا می تونستی اتیش سوزوندی الان دیگه اینجا میشینی خودت ،یاد گرفتی میخوای یه چیزی و ببینی اگه   حتی یکیم بیاد جلوت بمونه خودتو کج میکنی کامل..قربونت برم که انقد عقلت میرسه مادر ...
1 ارديبهشت 1392

کلاردشت ویلای خاله جون لیلا

نفس مامان اینجا رفته بودیم ویلای خاله لیلا اینا تو کلاردشت شما تازه سینه خیز رفتنو یاد گرفته بودی ماشاالله همه کاراتو زود انجام دادی یعنی زودتر از بچه های دورو بری هامون که بودن... اون روزم خیلی خوش گذشت از صبح رفتیم تا اخر شب برگشتیم مامانی زینبو بابای امیرو خاله جون فائزه و خاله جون زهرا و خونواده ی شوهر خاله جون فائزه و خاله لیلا و علی اقا و امیر حسین جونم بودن خیلی خوب بود کلی شما شیطونی کردید اون روز تازه جیغ زدنو یه مدت یاد گرفتی بچه ها تو این سن از صداشون خوششون میاد و مرتب جیغ میزنن کلا که سر همه درد گرفته بود از دست شما ولی کی جرات میکرد حرف بزنه از بس که شما جا واکنو شیرین عسل هستی گل خوش بوی مامان ...
1 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

عسیس مامان اینجا تو این عکس خاله جون بغلت کرده شما هم اب دهنت داره میریزه منم شکاره لحظه ها گرفتم عکسو ...
1 ارديبهشت 1392

خوشگل من

من فدای اون موهات شم قربون اون صورت گردت اون مماخ کوچولوت اون لپای کپولوت مامان میمیل برات ...
1 ارديبهشت 1392

وروجک من

دخمل مامان اینجا دستاتو کردی تو دهنت انقد شیرین شدی که دلم نمیاد یه لحظه هم از پیشت بلند شم نفسم عاششششششششششششششقتم ...
1 ارديبهشت 1392

کپل من

الهی مامان فدات بشم وقتی اینارو میبینم بعد به اون وقتایی که تازه به دنیا اومده بودی فکر میکنم میبینم چقد اون موقع ها ضعیف بودی ماشاالله الان خیلی خوب جون گرفتی اینجا شبی که خاله فائزه اومده بود تا ببینتت دلش واست تنگ شده بود اما وقتی رسید شما خواب بودی بنده خدا تا وقتیم که بودن شما بیدار نشدی اینجا تو این عکس کپل ترین وقتی بود که شده بودی هنوزم تپلی هستی اما نه به قد اینجا دلم میخواد درسته بخولمت اخه جیگرم شما چقد نازی مامانی   ...
1 ارديبهشت 1392