ترنمترنم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

تـرنــــــم کوچولـــــو

فرشته کوچولوی من

زندگیم عاشق این عکستم  اخه مثل فرشته هایی   خدا جونم ممنون بابت این هدیه ای که به ما دادی..... ترنمم مامانی و بابایی خیل دوستت داریم یکی یدونه ی قلبمون شمایید عشق من ...
1 ارديبهشت 1392

خونه ی خاله

کوچولوی من هر وقت بخوام عکس بگیرم سر حال باشی خودت نگاه میکنی به دوربین مثل حالا       فندق مامانی اومده بودیم خونه خاله فائزه و یه 2 روزی اونجا بودیم خیلی خوب بود شما هم تا می تونستی اتیش سوزوندی الان دیگه اینجا میشینی خودت ،یاد گرفتی میخوای یه چیزی و ببینی اگه   حتی یکیم بیاد جلوت بمونه خودتو کج میکنی کامل..قربونت برم که انقد عقلت میرسه مادر ...
1 ارديبهشت 1392

کلاردشت ویلای خاله جون لیلا

نفس مامان اینجا رفته بودیم ویلای خاله لیلا اینا تو کلاردشت شما تازه سینه خیز رفتنو یاد گرفته بودی ماشاالله همه کاراتو زود انجام دادی یعنی زودتر از بچه های دورو بری هامون که بودن... اون روزم خیلی خوش گذشت از صبح رفتیم تا اخر شب برگشتیم مامانی زینبو بابای امیرو خاله جون فائزه و خاله جون زهرا و خونواده ی شوهر خاله جون فائزه و خاله لیلا و علی اقا و امیر حسین جونم بودن خیلی خوب بود کلی شما شیطونی کردید اون روز تازه جیغ زدنو یه مدت یاد گرفتی بچه ها تو این سن از صداشون خوششون میاد و مرتب جیغ میزنن کلا که سر همه درد گرفته بود از دست شما ولی کی جرات میکرد حرف بزنه از بس که شما جا واکنو شیرین عسل هستی گل خوش بوی مامان ...
1 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

عسیس مامان اینجا تو این عکس خاله جون بغلت کرده شما هم اب دهنت داره میریزه منم شکاره لحظه ها گرفتم عکسو ...
1 ارديبهشت 1392

خوشگل من

من فدای اون موهات شم قربون اون صورت گردت اون مماخ کوچولوت اون لپای کپولوت مامان میمیل برات ...
1 ارديبهشت 1392

وروجک من

دخمل مامان اینجا دستاتو کردی تو دهنت انقد شیرین شدی که دلم نمیاد یه لحظه هم از پیشت بلند شم نفسم عاششششششششششششششقتم ...
1 ارديبهشت 1392