ترنمترنم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

تـرنــــــم کوچولـــــو

تولد ترنم جونم

1392/4/1 17:20
نویسنده : مامان فاطمه
2,541 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوست جونیام امید وارم حال همتون خوب باشه 

علت تاخیر من و مامانم میدونید چی بود دوست جون جونیام؟؟؟

من تو خرداد ماه خیلی مریض شدم مامانم تو این ماه منو 3 بار برد دکتر اخه یه ویروسی افتاده بود که همش حال نی نی ها و ادم بزرگ هارو بد میکرد منم که کوچولو بودم زودتر از بقیه گرفتم اما الان خوب خوبم نیشخند

از تولدم واستون بگم که من اصلا خوب نبودم حتی مامانم میخواست واسم جشن نگیر چون خیلی حالم خوب نبود ولی دید که دعوت کرده زشت پشیمون شد واستون از روز جشن...نه بزارید از یه شب قبل بگم که خاله جونمینا با مامان زینب داشتن تدارک میدیدن منم کنارشون اروم نشسته بودم بعد نمیدونم چرا دوباره حالم بهم خورد و کل فرش خونمون و خراب کردمنیشخندمامان فاطمه دوباره شروع کرد به گریه کردن و با مامان جون زینب حرف زدن که چرا دخملم خوب نمیشه مامان جونم گفت دکتر که گفت مادر جان باید این دورره ی خودشو بگذرونه تا خوب شه خلاصه شربت و کلی دارو بهم دادن و منم خوردم روز جشن هم اصلا حوصله نداشتم میدونید دوست جونیام دلم میخواست استراحت کنم خوب اخه من مریض بودم طفلکی مامان فاطمه اصلا بهش خوش نگذشت چون من همیشه تو بقلش بودم و یک لحظه هم ولش نمیکردم انقدرم شلوغ پولوغ بود که حوصله ی من سر رفته بود دست اخر تا کیکمو اوردن و منم به کمک مامان فاطمه فوت کردم بعد بلند شد بریم یکم اب بده من بخورم دوباره چشاتون روز بد نبینه حالم بهم خورد که مامانی جشن و زود تموم کرد منو با خاله جونم بردن دکتر اقای دکترم گفت دخملمون وزنش کم شده دوباره یه سری دارو جدید داد و الان دیگه خوب خوب خوب شدم اینم یه سری از عکس ای جشنم البته کسی زیاد عکس نگرفت چون همه مشغول رقصیدن بودن و خاله اینا هم پذیرایی میکردن 

یه شب جشن دخمل بی حال مامان

ترنم

ترنم

 

 

ترنم

از سمت راست امیر حسین پسر خاله لیلا (خاله ی مامان فاطمه)بعد خاله لیلا مامان فاطمه مامان زینب خاله جون زهرا

ترنم

از اون جایی که من عاااااااشق باب اسفنجیم مامان جون و بابا حمید جونم واسم کیک باب اسفنجی گرفتننیشخند

ترنم

کادو هم مامان جون زینب و خاله جون فائزه بهم پول هدیه دادن مامان جون فاطمه برام یه انگشتر خوشگل خرید شکوفه ی خوشگل که روش نگین فیروزه داره و بابا حمید برام دست بند خریدچشمک

دست همگیتون درد نکنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

محبوبه مامان ترنم
1 تیر 92 18:32
تولدت مبارک عزیز دل خاله.خدا را شکر که مریضیت هم خوب شده. الهی که 120 ساله بشی عزیزم. این گلها و یک عالمه بوس کادوی تولد عزیز دلمون
محبوبه مامان ترنم
1 تیر 92 18:33
خیلی وقت بود ازتون خبری نبود نگران شدیم. خدا را شکر که خوبید

مرسی عزیزم درگیر بودم با ترنم
ممنون از این که نگرانمون شدید بووس
آتنا مامان روشا یدونه
1 تیر 92 19:56
تولدت مبارک عزیزم 120 ساله بشی الهی و هیچ موقع مریض نشی


ممنون خاله ی مهربون
فاطمه مامان الينا گلينا
2 تیر 92 10:47
تولد تولد تولدت مبارك. كاشكي كه صد ساله شي نه صدو بيست ساله شي . نه صد و بيست سال كمه ايشا ا.. زنده باشي
مامان ساجده
2 تیر 92 15:00
تولدت مبارك عزيزم انشاالله كه ديگه هيچ وقت مريض نشي عروسك


میسی خاله جونم
مامان آرمينا
3 تیر 92 15:37
تولدت مبارك عزيزم و همه هديه ها مباركت باشه
مامان مينا
5 تیر 92 13:36
سلام عزيز دلم تولدت هزاران بار مبارك ايشالا 120 ساله بشى و جشن بكيرى هميشه سالم و سلامت باشى جونم


مرسی خاله ی خوبم
سمیرا مامان پرنیان
5 تیر 92 16:09
عزیزممممممممم تولدت مبارک امیدوارم زیر سایه مامان و بابا 100 ساله بشی فاطمه جون رمزو خصوصی میفرستم
مامان فرشته کوچولو
8 تیر 92 1:17
تولدت ت ت ت ت ت ت ت مباررررککک ترنم جونم قربونت برم که مریض بودی ایشاالله سال دیگه روز تولدت و سرحال و شاد جشن بگیری
دست مامانی درد نکنه مامانی جون من که نتونستم عکسا رو ببینم باز نشد فقط عکس کیک تولد باز شد که اونم خیلی خوشگل بود منم خیلی باب اسفنجی رو دوست دارم


ای جااااانم قربونت برم عزیزم ان شاالله نی نی خودت به دنیا بیاد و واسش یه جشن توپ بگیری..سلامتی فارغ شی ان شاالله