روز های ترنمی
عزیز دلم ترنم زندگیم یکی یه دونه ی قلب من خدارو شکر میکنم بابت داشتنت و از خدا میخوام که همیشه سالم باشی عزیزم مامان عاااااااااااااااااااشقـــــــــــــــونه دوستت داره
عزیزکم نمیدونی چقدر شیرین شدی تموم کارات حرکاتت یه مفهومی داره عاشق کلماتیم که تلفظ میکنی تمومی اعضای خونواده رو به اسم میشناسی و میگم مثلا مامان جون زینب کو با دستت نشون میدی خاله ها بابا امیر و.... خلاصه راه جا باز کردن تو دل همه رو خوب بلدی
کارایی میکنی که من اگه دروغ نگم تو هم سن و سالات اونم تو دورو برم ندیدم بهت کتاب داستان روزنامه مجله میدم مثلا داری میخونی یه صداهایی از خودت در میاری که ادم اول این شکلی میشه و بعدم این شکلی و در اخر
مدل متعجب شدنتم خاص ابروهاتو میدی بالا و بعد چشمات و درشت میکنی لباتو جمع میکنی و بعد سرتو یکم تکون میدی اصلا یه ماجرایی داریم ما با تو کلا یه دونه ای جیگر مامان
ازمون وقتایی که میخوای یه کاری انجام بدیم به طور مثال ازمون میخوای واست کتاب بخونیم کتاب و میاری جلومون و میگی هیششششش هیشششش تند تندم میگی و بعد اینجوری میشی و ما هم
میگم عسل من کیه ناز من کیه خوشگل من کیه قربون کی برم؟؟؟؟ وشما تند تند خودتو نشون میدی و میگی " مـــــــن" " مـــــــــــن"
اینم یه سری عکس از خانوم دکتر ما